{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
زندگانی یک نمایش و سینمای همیشگی است تماشاچیان صحنه ی زندگانی یکی پس از دیگری برمی خیزند و از سینمای زندگانی بیرون می روند
مردمی که آرام تر و کندتر پیر می شوند آنهایی هستند که با فرهنگ و فرزانگی دلیل و برهان زندگانی را درک نموده اند
از زمان ها پیرمردان بهتر از جوانان راه و رسم فرمان دادن و اداره کردن را می دانند
قدرت و توان بیش از آنکه مربوط به سن و سال باشد به تندرستی و سلامت وابسته است
گاهی عامل زمان آنقدر مهم است که باید تنها عامل روشن و فرضیه ی اساسی و اصلی برای پاسخ به مسأله قرار گیرد
در دنیا عده ی اندک شماری یافت می شوند که می توان به آنها اعتماد کرد باید گشت و این ها را یافت
مدیر واقعی و حقیقی به بشریت اعتماد نمی کند اما به چند تن از مردان به تمامی اعتماد می کند
کار از بین برنده ی کسالت و عیب و نیاز است
هر عمل دسته جمعی وقتی درست رهبری نگردد دچار آشفتگی و بی نظمی می شود
هرم ها از رأس ساخته می شود و چیزی که در معماری بسیار خطرناک است در اداره ی امور عمومی آسان به نتیجه می رسد
هر کاری که با عشق و محبت آغاز می گردد لذت بخش و سرورآمیز است اما عشقی که با کار آمیخته شود لذت اش بیشتر و مسرت و سرور آن افزونتر است
هدف آموزش و پرورش این نیست که متخصص و اهل فن تحویل بدهد بلکه هدف آموزش این است که فکر و هوش عالی بسازد
رمز پاس داشتن چابکی و نرمی و ظرافت آن است که انسان هیچ گاه ورزش را ترک نکند
یک عشق بزرگ به موجودات بسیار ساده قدرت و قابلیت تیزهوشی از خودگذشتگی و اعتماد و اطمینان خاص می بخشد
برای کار کردن کافی نیست که انسان پشت یک میز بنشیند بلکه باید خود را در هنگام کار از همه ی اندیشه های گوناگون پاس داشته و در امان نگاه دارد
اگر یک معاون و یا قائم مقام به گونه ای قلبی نپذیرد که مدیر مافوق او دانستههای تجربههایش بالاتر از او است هرگز نمی تواند خدمتگزاری درست باشد
زندگانی یک نمایش و سینمای همیشگی است تماشاچیان صحنه ی زندگانی یکی پس از دیگری برمی خیزند و از سینمای زندگانی بیرون می روند
مردمی که آرام تر و کندتر پیر می شوند آنهایی هستند که با فرهنگ و فرزانگی دلیل و برهان زندگانی را درک نموده اند
از زمان ها پیرمردان بهتر از جوانان راه و رسم فرمان دادن و اداره کردن را می دانند
قدرت و توان بیش از آنکه مربوط به سن و سال باشد به تندرستی و سلامت وابسته است
گاهی عامل زمان آنقدر مهم است که باید تنها عامل روشن و فرضیه ی اساسی و اصلی برای پاسخ به مسأله قرار گیرد
در دنیا عده ی اندک شماری یافت می شوند که می توان به آنها اعتماد کرد باید گشت و این ها را یافت
مدیر واقعی و حقیقی به بشریت اعتماد نمی کند اما به چند تن از مردان به تمامی اعتماد می کند
کار از بین برنده ی کسالت و عیب و نیاز است
هر عمل دسته جمعی وقتی درست رهبری نگردد دچار آشفتگی و بی نظمی می شود
هرم ها از رأس ساخته می شود و چیزی که در معماری بسیار خطرناک است در اداره ی امور عمومی آسان به نتیجه می رسد
هر کاری که با عشق و محبت آغاز می گردد لذت بخش و سرورآمیز است اما عشقی که با کار آمیخته شود لذت اش بیشتر و مسرت و سرور آن افزونتر است
هدف آموزش و پرورش این نیست که متخصص و اهل فن تحویل بدهد بلکه هدف آموزش این است که فکر و هوش عالی بسازد
رمز پاس داشتن چابکی و نرمی و ظرافت آن است که انسان هیچ گاه ورزش را ترک نکند
یک عشق بزرگ به موجودات بسیار ساده قدرت و قابلیت تیزهوشی از خودگذشتگی و اعتماد و اطمینان خاص می بخشد
برای کار کردن کافی نیست که انسان پشت یک میز بنشیند بلکه باید خود را در هنگام کار از همه ی اندیشه های گوناگون پاس داشته و در امان نگاه دارد
اگر یک معاون و یا قائم مقام به گونه ای قلبی نپذیرد که مدیر مافوق او دانستههای تجربههایش بالاتر از او است هرگز نمی تواند خدمتگزاری درست باشد
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}